لیست محتوایی که در این صفحه می خوانید
در دنیای لایو ترید فارکس معامله گران اغلب با اصطلاحات “ستاپ معاملاتی” و “استراتژی معاملاتی” مواجه می شوند. در حالی که ممکن است در نگاه اول هر دو یکسان به نظر برسند، اما مفاهیم متمایزی را نشان میدهند که نقشهای متفاوتی را در فرآیند معامله بازی میکنند. این مقاله آموزش فارکس از سایت پراپ فرم آی پراپ فرم، به فرق ستاپ معاملاتی با استراتژی می پردازد، اهمیت آنها، نحوه تعامل آنها و اینکه چرا درک هر دو برای هر معامله گر موفق و تریدر حرفه ای بسیار مهم است، توضیح می دهد.
ستاپ معاملاتی چیست؟
برای درک بهتر فرق ستاپ معاملاتی با استراتژی ابتدا به معرفی و بررسی هر مفهوم می پردازیم. ستاپ معاملاتی به شرایط یا معیارهای خاصی اشاره دارد که باید برای معاملهگر رعایت شود تا بتواند وارد معامله شود. این اساسا یک تصویر لحظه ای از شرایط بازار است که یک فرصت معاملاتی بالقوه را نشان می دهد. ستاپ معاملاتی معمولاً بر اساس انواع اندیکاتور فارکس، الگوهای نموداری یا سایر قوانین از پیش تعریف شده است که یک معامله گر برای شناسایی یک نقطه ورودی مطلوب استفاده می کند.
عناصر کلیدی
اندیکاتورهای تکنیکال: اندیکاتورها محاسبات ریاضی بر اساس اطلاعات قیمت تاریخی، حجم یا بهره باز هستند. آنها به معامله گران کمک می کنند تا حرکات قیمت را تجزیه و تحلیل کنند و نقاط ورود بالقوه را شناسایی کنند. برخی از اندیکاتورهای محبوب در نستاپ معاملاتی عبارتند از:
- میانگین های متحرک: میانگین متحرک ها داده های قیمت را برای شناسایی جهت روند صاف می کنند. انواع متداول عبارتند از میانگین متحرک ساده (SMA) و میانگین متحرک نمایی (EMA). برای مثال، یک راهاندازی رایج زمانی است که میانگین متحرک 50 روزه از میانگین متحرک 200 روزه عبور میکند که نشاندهنده یک روند صعودی بالقوه است.
- شاخص قدرت نسبی (RSI): اندیکاتور آر اس آی یک نوسانگر یا اسیلاتور مومنتوم سرعت و تغییر حرکات قیمت را اندازه گیری می کند. از 0 تا 100 متغیر است که سطوح بالای 70 نشان دهنده شرایط خرید بیش از حد و سطوح زیر 30 نشان دهنده شرایط فروش بیش از حد است. یک راهاندازی ممکن است شامل جستجوی جهش زمانی باشد که RSI از 30 از پایین عبور کند.
- باندهای بولینگر: اندیکاتور باند بولینگر از یک باند میانی (SMA) و دو باند بیرونی تشکیل شدهاند که دو انحراف استاندارد را از یکدیگر دور میکنند. آنها به معامله گران کمک می کنند تا نوسانات و ریورسال های احتمالی قیمت را شناسایی کنند. یک راهاندازی ممکن است این باشد که وقتی قیمت به باند پایینی رسید، خرید کنید و زمانی که باند بالایی را لمس کرد، بفروشید.
الگوهای نمودار: اولین موضوع در یک ستاپ معاملاتی الگوهای نمودار فارکس هستند. اینها نمایش های بصری حرکت قیمت در نمودار هستند که معامله گران برای پیش بینی حرکت قیمت در آینده استفاده می کنند. الگوهای نمودار رایج عبارتند از:
- سر و شانه: الگوی سر و شانه نشان دهنده تغییر احتمالی روند از صعودی به نزولی یا برعکس است. از سه قله تشکیل شده است: یک قله بالاتر (سر) بین دو قله پایین (شانه).
- الگوی کف و سقف دوقلو: الگوی کف و سقف دوقلو معکوس های احتمالی را نشان می دهند. سقف دوقلو بعد از یک روند صعودی تشکیل می شود و نشان دهنده یک برگشت نزولی است، در حالی که یک کف دوقلو پس از یک روند نزولی تشکیل می شود و نشان دهنده یک برگشت صعودی است.
- مثلث ها: الگوی مثلث ادامه دهنده نشان دهنده توقف در روند فعلی قبل از از سرگیری روند است. آنها شامل مثلث های صعودی، نزولی و متقارن هستند.
الگوهای کندل استیک: الگوهای کندل استیک از دیگر موارد مهم در یک ستاپ معاملاتی هستند، که توسط یک یا چند کندل شکل می گیرند و می توانند معکوس یا ادامه بازار را نشان دهند. مثالها عبارتند از:
- دوجی: این الگو که از دیگر الگوها در ستاپ معاملاتی است، بدنه کوچکی دارد و نشان دهنده بلاتکلیفی در بازار است. اغلب قبل از برگشت ظاهر می شود.
- الگوهای اینگالفینگ: یک الگوی کندل اینگالفینگ صعودی زمانی اتفاق میافتد که یک کندل نزولی کوچک با یک کندل صعودی بزرگتر دنبال میشود که به طور کامل کندل قبلی را در بر میگیرد، که نشاندهنده بازگشت احتمالی به سمت بالا است. الگوی اینگالفینگ نزولی برعکس است.
- چکش و مرد آویزان: این الگوهای هارمونیک در یک ستاپ معاملاتی دارای بدنه کوچک و فتیله پایینی بلندی هستند. یک چکش پس از یک روند نزولی ظاهر می شود و یک معکوس بالقوه صعودی را نشان می دهد، در حالی که یک مرد معلق پس از یک روند صعودی ظاهر می شود و یک معکوس بالقوه نزولی را پیشنهاد می کند.
سطوح قیمت: خطوط حمایت و مقاومت در شناسایی یک ستاپ معاملاتی بسیار مهم هستند. این سطوح نشان دهنده نقاط قیمتی هستند که دارایی به ترتیب تمایل به خرید یا فروش دارد.
- حمایت: این سطح قیمتی در یک ستاپ معاملاتی است که در آن می توان انتظار داشت یک روند نزولی به دلیل تمرکز علاقه خرید متوقف شود. معامله گران اغلب معاملاتی را برای خرید نزدیک به سطوح حمایت تنظیم می کنند.
- مقاومت: این سطح قیمتی است که در آن می توان انتظار داشت که روند صعودی به دلیل تمرکز سود فروش متوقف شود. معامله گران اغلب معاملاتی را برای فروش نزدیک به سطوح مقاومت تنظیم می کنند.
حجم: تجزیه و تحلیل حجم معامله در یک ستاپ معاملاتی به تایید قدرت حرکت قیمت کمک می کند و برای همین موضوع یکی از راه ها و روش های ترید در فارکس نیز استراتژی معامله با حجم است. حجم بالا در طول افزایش قیمت نشاندهنده علاقه خرید قوی است و آن را به یک جنبه مهم در تنظیم معاملات تبدیل میکند.
- افزایش حجم: افزایش ناگهانی حجم می تواند نشانه شروع یک روند جدید یا پایان یک روند قدیمی در یک ستاپ معاملاتی باشد.
واگرایی حجمی: در واگرایی در فارکس زمانی که قیمت در حال رسیدن به سقف یا کف بالا تر است اما حجم در حال کاهش است، میتواند نشاندهنده یک روند ضعیف باشد.
نمونه ای از یک ستاپ معاملاتی
معاملهگری را در نظر بگیرید که از استراتژی متقاطع میانگین متحرک استفاده میکند. ستاپ معاملاتی ممکن است شامل شرایط زیر باشد:
- میانگین متحرک 50 روزه از میانگین متحرک 200 روزه عبور می کند.
- RSI بالای 50 است که نشان دهنده حرکت صعودی است.
- قیمت بالاتر از سطح حمایت قابل توجهی است.
هنگامی که همه این شرایط برآورده می شود، ستاپ معاملاتی سیگنال فارکس خرید است. با این حال، این ستاپ معاملاتی به تنهایی یک استراتژی معاملاتی کامل را تشکیل نمی دهد.
استراتژی معاملاتی چیست؟
برای پرداختن به فرق ستاپ معاملاتی با استراتژی بیایید یکبار بررسی کنیم که یک استراتژی به چه معناست. یک استراتژی معاملاتی شامل چارچوب وسیع تری است که نه تنها ستاپ معاملاتی، بلکه قوانین ورود و خروج از معاملات، دستورالعمل های مدیریت ریسک و ارزیابی عملکرد را نیز در بر می گیرد. این یک طرح جامع است که نحوه تعامل یک معامله گر با بازار را در طول زمان دیکته می کند.
اجزای یک استراتژی معاملاتی
راه اندازی معاملات: همانطور که بحث شد، این ستاپ معاملاتی شرایط اولیه ای است که باعث بررسی یک معامله می شود.
قوانین ورود: اینها شرایط خاصی هستند که تحت آنها یک معامله گر پس از شناسایی ستاپ معاملاتی، وارد یک موقعیت می شود. به عنوان مثال، پس از یک متقاطع میانگین متحرک، یک معامله گر ممکن است قبل از ورود به معامله منتظر یک کندل تأیید باشد.
قوانین خروج: این قوانین تعیین می کنند که معامله گر چه زمانی یک موقعیت را می بندد. قوانین خروج می تواند بر اساس دستیابی به یک تارگت سود، رسیدن به سطح حد ضرر یا معیارهای دیگری مانند توقف های انتهایی باشد.
مدیریت ریسک: این یک جنبه حیاتی از هر استراتژی معاملاتی است، که شامل تعیین اندازه موقعیت مناسب، تنظیم دستورات حد ضرر برای محدود کردن ضررهای احتمالی و کال مارجین شدن و اطمینان از این است که هیچ معامله ای نمی تواند به طور قابل توجهی بر سرمایه کلی معامله گر تأثیر بگذارد.
مدیریت ترید: این شامل تصمیمات مستمری است که پس از ورود به معامله گرفته می شود، مانند تعدیل سطوح توقف ضرر، گرفتن سود جزئی، یا کاهش در یک موقعیت.
ارزیابی عملکرد: ارزیابی منظم عملکرد استراتژی معاملاتی به انجام تنظیمات لازم کمک می کند. معامله گران اغلب یک ژورنال معاملاتی برای ثبت معاملات خود نگه می دارند و تجزیه و تحلیل می کنند که چه چیزی کار می کند و چه چیزی خوب نیست.
مثالی از یک استراتژی معاملاتی
با تکیه بر مثال قبلی از ستاپ معاملاتی متقاطع میانگین متحرک، یک استراتژی معاملاتی کامل ممکن است به این صورت باشد:
- راه اندازی و ستاپ معاملاتی: عبور MA 50 روزه بالاتر از MA 200 روزه، RSI بالای 50، قیمت بالاتر از پشتیبانی.
- قانون ورود: وارد معامله در بازار باز روز بعد پس از کراس اوور شوید.
- قانون خروج: اگر قیمت به کمتر از MA 50 روزه بسته شد یا اگر RSI به زیر 40 رسید، از معامله خارج شوید.
- مدیریت ریسک: ریسک 1% از سرمایه معاملاتی در هر معامله، یک توقف تعیین کنید- زیان 2 درصد زیر قیمت ورودی.
- مدیریت ترید: زمانی که معامله به میزان 2 درصد سود داشت، استاپ لاس را به نقطه سر به سری منتقل کنید. سود جزئی را با سود 5 درصدی دریافت کنید.
- ارزیابی عملکرد: معاملات هفتگی را مرور کنید، استیتمنت معاملاتی خود و برندگان و بازندگان را تجزیه و تحلیل کنید تا استراتژی را اصلاح کنید.
فرق ستاپ معاملاتی با استراتژی
درک فرق ستاپ معاملاتی با استراتژی برای موفقیت معاملات بسیار مهم است. یک راه ستاپ معاملاتی سیگنال اولیه را ارائه می دهد، اما بدون یک استراتژی قوی، یک معامله گر ممکن است نداند چگونه به طور موثر بر روی آن سیگنال عمل کند. با بررسی دو مثال بالا و توضیح هر یک از این مفاهیم اکنون فرق یک ستاپ معاملاتی با استراتژی را می توانیم درک کنیم.
اهمیت نظم و انضباط: یک استراتژی معاملاتی به خوبی تعریف شده با ارائه دستورالعمل های روشن در مورد نحوه عمل در شرایط مختلف بازار، نظم را ارتقا می دهد. این به معاملهگران کمک میکند تا از تصمیمگیری احساسی بر اساس فومو اجتناب کنند، که اغلب میتواند منجر به زیانهای قابل توجهی شود.
انعطاف پذیری و سازگاری: در حالی که یک ستاپ معاملاتی معمولاً در معیارهای خود سفت و سخت است، یک استراتژی معاملاتی می تواند انعطاف پذیر باشد. معامله گران ممکن است استراتژی های خود را بر اساس تغییر شرایط بازار، تجربه شخصی یا بینش های جدید تطبیق دهند. برای مثال، یک معاملهگر ممکن است با یک استراتژی متقاطع میانگین متحرک ساده شروع کند و بعداً اندیکاتورهای اضافی را ترکیب کند یا قوانین مدیریت ریسک خود را اصلاح کند. این یکی از نقاط فرق ستاپ معاملاتی با استراتژی است.
بک تست و بهینه سازی: بک تست یک استراتژی معاملاتی شامل اعمال آن بر روی داده های تاریخی برای ارزیابی عملکرد آن است که می توان با استراتژی تستر متاتریدر نیز انجام شود. این فرآیند به معامله گران کمک می کند تا سودآوری بالقوه و کاهش استراتژی خود را درک کنند. از سوی دیگر، بهینه سازی شامل تغییر پارامترهای مختلف استراتژی برای بهبود عملکرد است. با این حال، اجتناب از بهینهسازی بیش از حد ضروری است، که میتواند منجر به تناسب منحنی و کاهش اثربخشی استراتژی در ترید دنیای واقعی شود.
تلههای رایج در فرق ستاپ معاملاتی با استراتژی و نحوه اجتناب از آنها
برخی از نکات مهم در رابطه با فرق ستاپ معاملاتی و استراتژی در زیر آمده است.
- اتکای بیش از حد به ستاپ معاملاتی: تکیه صرف به ستاپ معاملاتی بدون استراتژی جامع می تواند منجر به نتایج متناقض شود. و از دلایلی می تواند باشد که چرا در فارکس ضرر می کنیم. معامله گران باید همیشه ستاپ معاملاتی خود را در یک استراتژی گسترده تر ادغام کنند.
- نادیده گرفتن مدیریت ریسک: یک اشتباه رایج تمرکز بیش از حد بر سیگنال های ورودی و نادیده گرفتن مدیریت ریسک در کنار ستاپ معاملاتی است. مدیریت ریسک مناسب برای موفقیت بلندمدت حیاتی است.
- ترید احساسی: بدون استراتژی، معامله گران به احتمال زیاد بر اساس احساسات تصمیمات تکانشی می گیرند. درک فرق ستاپ معاملاتی با استراتژی و داشتن یک استراتژی به خوبی تعریف شده به کاهش این خطر کمک می کند.
- شکست در انطباق: بازارها پویا هستند و آنچه امروز کار می کند ممکن است فردا کارساز نباشد. معامله گران باید به طور منظم استراتژی های خود را برای موثر ماندن بررسی و تطبیق دهند.
- عدم حوصله و انضباط: پایبندی به یک ستاپ معاملاتی و استراتژی مستلزم صبر و انضباط است، به ویژه در زمان شکست های رگه ای. معامله گران باید به استراتژی خود اعتماد کنند و از انحراف ناگهانی از آن اجتناب کنند.
خلاصه
به طور خلاصه، ستاپ معاملاتی و استراتژی معاملاتی اجزای متمایز اما به هم پیوسته ترید موفق هستند. در واقع فرق ستاپ معاملاتی با استراتژی در این است که یک ستاپ معاملاتی شرایط اولیه را برای در نظر گرفتن یک معامله فراهم می کند، در حالی که یک استراتژی معاملاتی یک برنامه جامع برای ورود، مدیریت و خروج از معاملات ارائه می دهد. درک و اجرای موثر هر دو عنصر برای دستیابی به سودآوری ثابت در بازارها بسیار مهم است.
معامله گران باید زمان خود را برای توسعه راهاندازیها و استراتژیهای قوی، بکآزمایی و بهینهسازی آنها و یادگیری مداوم و سازگاری با شرایط متغیر بازار سرمایهگذاری کنند. با انجام این کار، آنها می توانند عملکرد معاملاتی خود را افزایش دهند و شانس موفقیت بلند مدت خود را افزایش دهند.